معنی فیلمی با بازی بروس لی

بازیگر (1941، سن فرانسیسکوی کالیفرنیا- آمریکا 1973) با نام لی یوئن فان، از پدر و مادری چینی به دنیا آمد. تحصیلاتش را در رشته فلسفه دانشگاه واشینگتن به پایان برد. حداقل در بیست فیلم ظاهر شد. پسرش براندون لی نیز بازیگر بود که در صحنه فیلم کلاغ بر اثر یک شلیک تصادفی به قتل رسید. لی یک پدیده بود. شیوه رزمی او «جیت کون دو» نام داشت. مرگ مرموز و زودهنگامش مثل جیمز دین، الویس پرسلی او را به یک پدیده فرهنگی تبدیل کرد. از فیلم‌هایش: رعد و برق، خرابکاران، مشت‌های خشم، رئیس بزرگ، راه اژدها، بازی مرگ، اژدها وارد می‌شود.

بازی با مرگ

ارتش میمونها‏‏، شهر گناه، بدل ها، یک بار مصرف ها، جان سخت، اشک های خورشید، حس ششم، قلمرو طلوع ماه، آخرین مرد مقاوم

آخرین مرد مقاوم، آلفا داگ، ارتش میمونها‏‏، اشک های خورشید، بدل ها، جان سخت، چه اتفاقی افتاده است، حس ششم، داستان عامه پسند، رد، شهر گناه، قلمرو طلوع ماه، لوپر، یک بار مصرف ها

ارتش میمون ها‏‏، شهر گناه، بدل ها، یک بار مصرف ها، جان سخت، اشک های خورشید، حس ششم، قلمرو طلوع ماه، آخرین مرد مقاوم

ملاقات کور

فقط دانستن کافی نیست، باید به کار گرفت، فقط خواستن کافی نیست، باید انجام داد.

(اسم) بازی لی لی کردن.

(اسم) قسمی بازی کودکان خردسال بدین نحو که کف دست آنان را قلقلک دهند و گویند: لیلی لی لی حوضک جوجو آمد (اومد) آب بخورد افتاد تو حوضک. . .

لی لی بازی. [ل َ ل َ / ل ِ ل ِ] (اِ مرکب) نوعی بازی که یک پای از زمین برگیرند و با پای دیگربجهند گرفتن همبازی را. و رجوع به لی لی کردن شود.

بروس. [بْرُس ْ / ب ُ رُس ْ] (اِخ) سالومن دُ. (1571- 1626 م.) معمار فرانسوی. وی قصر لوگزامبورک و کاخ دادگستری رن و کانال آرکوی را ساخته است. (فرهنگ فارسی معین).

لی لی. [ل َ ل َ / ل ِ ل ِ] (اِ) تعتاب. نام بازیی است. و آن یکپا برداشته و با پای دیگر جهیدن. یک لنگه (در تداول مردم قزوین). و رجوع به لی لی کردن شود.

لی لی. (اِ) مترادف لالا.لفظی که در عروسیها و جشنها زنان در ابراز شادی و انبساط خاطر ادا کنند و غالباً مکرر آرند لی لی لی لی.
- لی لی به لالای کسی دادن یا گذاردن، با او هماهنگی کردن یا به خواهشهای بی اساس او اهمیت دادن.

(حُ ضَ) (اِ.) نوعی بازی برای کودکان بسیار خردسال که کف دست آن ها را قلقلک دهند و گویند: لی لی حوضک...

(ل ل) (اِ.) نوعی بازی کودکانه که در آن تنها با یک پایشان حرکت و پای دیگر را بالا نگه می دارند.

501